روایت های یک زندگی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

از دست این آقایون!

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۰۹ ب.ظ

در این حد دلم نمیخواست همسر فردا راهی سفر بشه که چندشب پیش هنوز نرفته زار زار گریه م گرفت!

حریفش نشدم و در نهایت بهش گفتم لااقل یه استخاره بگیر من دلم راضی بشه به رفتنت!

جوابش خوب بود و آرومم کرد.

همسر گفت من میتونستم سه شنبه برم اما بخاطر شما سفرمو گذاشتم چهارشنبه که بیشتر کنارت باشم.

حالا از هفت صبح رفته هنوز نیومده خونه :| بعدم زنگ زدم میفرمایند که نظرت چیه ساعت 2-3 نصفه شب حرکت کنم؟

این بود آرمان های ما؟

الان من حق ندارم سرمو بکوبم تو دیوار ؟ :|

  • ۹۷/۰۸/۱۵
  • بنتُ الهدی

نظرات  (۱)

سلام 
زیاد سخت نگیر خواهر
پاسخ:
سلام.
بله بله. بیشتر حالت شوخی داشت حرفام :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">