روایت های یک زندگی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

اسفند

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۵۹ ب.ظ

و خدا خواست

دختر قشنگ ما

بیست و سه اسفند پا به این دنیا بذاره

و ما رو غرق خوشبختی کنه :)

حالا که دارم مینویسم

روزهای سخت اول تولدش به پایان رسیده

دخترمون زودتر از اونچه منتظرش بودیم بدنیا اومد

و چند روزی بستری بود و بعد هم درگیر مسائل پزشکی بودیم...

که الحمدلله همه اش بخیر گذشت و خیال مون از بابت سلامتش راحته الان..

مامان دو تا دختر بودن خیلی شیرینه..

امیدوارم بوی خوش نوزاد توی هر خونه ای که آرزوشو دارن بپیچه..

خدایا شکرت بابت این نعمت ها.

راستی عیدتون مبارک.

نماز و روزه هاتون قبول.

با زبون روزه برای منم دعا کنید.

  • بنتُ الهدی

فرشته

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۲، ۱۲:۵۸ ب.ظ

و امروز چهارشنبه

توی یک روز بارونی قشنگ پاییزی...

فهمیدم که یه دختر تو راه داریم ^•^

از الان نشستم و به پچ پچ های خواهرونه شون، عروسک بازی شون و دنیای صورتی شون فکر میکنم...

خواهری که خودم نداشتم، و حالا برای دخترک خوشحال ترینم که خواهردار شده.

هزار بار شکر

به همسر میگم باید یه قصر برامون بسازی حالا دیگه دو تا پرنسس داری :))

هرکی دختر داره جاش وسط بهشته :)

 

  • بنتُ الهدی

خلاصه احوالات

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۲، ۱۲:۴۴ ب.ظ

هفته آینده قراره جنسیت نی نی مشخص بشه و پررنگ ترین ذوقم همینه ^•^

تو فکرمه ازین قرتی بازیا دربیارم در حد خرید یه بادکنک و ترکوندنش و اعلام جنسیت به همسر و شاید خانوادم :)) 

دیگه وقتشه فرزند ارشد رو هم خبردار کنیم کم کم.. هرروز میگه مامان دعا کن یه نی نی داشته باشیم :)

دوست دارم همون موقع که از سونو برمیگردم برم مطابق با جنسیتش یه لباس بخرم. خیلی خودمو نگه داشتم تا حالا!

دیروز صدای قلبشو توی مطب شنیدم و یه نفس عمیق کشیدم.

دخترک باید عینکی بشه :) درست مثل بچگیای خودم‌. خیلی حرصم میگیره که این دختر همه چیش به باباش رفته چرا باید این یه موردشو از من بگیره :/ شنبه میخوایم بریم عینک انتخاب کنیم و البته ایشون به آرزوش میرسه :))

خب خب این نی نی که هنوز نمی دونیم چیه رزق مادی خوبی با خودش آورد و ما در کمال ناباوری خونه دار شدیم :) هنوزم مثل خواب و رویا می مونه برامون و اگر خدا بخواد قراره بزودی همونجا ساکن بشیم‌.

احوالات من و همسر هم خیلی خوب داره میره جلو. خوب بلد شدیم از بحران ها عبور کنیم بس که گذروندیم شون :)) هردو سعی میکنیم رو به جلو حرکت کنیم و به نیازهای همدیگه توجه کنیم و برای حل مسئله تلاش کنیم.

برای سلامتی من و نی نی خیلی دعا کنید.

  • بنتُ الهدی

اولین دیدار

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۷ ب.ظ

طبیعیه که با دیدن عکس سونوگرافیش

اشکم دربیاد؟ :)

+از دخترک همچین عکس واضحی ندارم. فقط خطوط نامنظم سیاه و سفید پیدا بود. اما الان یه صورت و شکم کوچولو می بینم که دلم براش ضعف میره ^-^

الهی شکر هزار بار..

الحمدلله سه ماهه اول بسلامتی گذشته. دعا کنید تا آخرش همینجور پیش بره.

  • بنتُ الهدی

دومین فرشته

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۰۲ ب.ظ

امروز دیگه مطمئن شدیم به وجودت :)

بمونی برامون الهی

نی نی کوچولوی تو راهی مون :)

بی نهایت خوشحالم

و شاکر

دعا کنید این دوران به سلامتی بگذره.

 

  • بنتُ الهدی