روایت های یک زندگی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

به وقت روضه...

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۴۳ ق.ظ

و به لطف خدا

برای اولین بار

توی خونه مون

مجلس روضه برپا شد ..

روضه ی دختر سه ساله ی ارباب .. 

همون روز که دختر کوچولومون به خاطر زود بدنیا اومدنش بستری بود و من با چشم های نگران پشت در nicu منتظر بودم نیت کردم اگر خوب بشه و مرخصش کنن یک روز روضه حضرت رقیه (سلام الله) بگیرم .. چون اسمش رو همونطور که پدرش دوست داشت به اسم دختر سه ساله کربلا نامگذاری کرده بودیم..

و رقیه سادات من تمام مدت روضه خواب ِ خواب بود .. و من با دیدن کوچولوی پنج ماهه ام که الان صحیح و سالم توی بغلمه هرچقدر شکر کنم کمه..

چه اهل بیت مهربانی داریم .. چقدر مدیون شون هستیم..

و چقدر تجربه ی برپایی روضه شیرین هست .. الان به قدری حالم خوبه که حتی دلم نمیاد بخوابم ! الحمدلله همه کمک‌ کردند و مجلس هم به خوبی برگزار شد .. 

دعا کنید هر سال توفیق داشته باشیم ذکر خانواده امام حسین (ع) توی خونه مون بپیچه.

  • ۰۳/۰۵/۲۰
  • بنتُ الهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">