صد و پنجاه و 4
چقدر فعالیتم کم شده:)
خب .. امروز از وسط جمعیت و راهپیمایی گذشتم و خودمو رسوندم دانشگاه. کاش امتحانات صبح رو کنسل میکردن لااقل! نتونستم از عمق دل حاضری مو بزنم :)) ولی دلم گرم شد مردم رو دیدم:)
توی راه برگشت گل گرفتم ^_^ با تاخیر اولین نرگس های امسالم رو خریدم. مریم و رز هم گرفتم. چقدر خونه خوشبو شده:) آقاهه داشت ماشین عروس گلکاری میکرد. کلی هم تخفیف داد بهم همینجوری :)) کاکتوساشم بدجور چشمک میزدن! دانشگاهمون آورده قیمتاشم بهتره احتمالا فردا که میرم چندتا گلدون کاکتوس بخرم:) هدیه تولدم به خودم :))
اولین هدیه تولدم رو دوست دانشگاهیم بهم داد. خب راستش خیلی ذوق زده شدم و اصلا انتظار نداشتم. عمر دوستی مون کوتاهه اما این دختر بدجوری به دلم نشسته و حسابی رفیق شدیم تو این سه ماه:) هیچوقت یادم نمیره حرفای یواشکی و خنده هامون روی نیمکت پشتی دانشگاه. دوست دارم با بچه ها هماهنگ کنیم یه تولد خفن بگیریم براش :)
حکایت این روزای زمستون :)
- ۹۶/۱۰/۱۳