حس خوب مهمانی
دوشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۳۵ ب.ظ
ساعت 10ونیم بود که بیدار شدم.
دیدم مامان هفت و نیم پیام داده که آمادگی شو داری با مامان دوقلوها بیایم خونه تون؟
صبحانه خوردم، آشپزخونه رو مرتب کردم، خونه رو جارو زدم که اومدن :)
کمتر از دوساعت اینجا بودن اما خونه مون پررر از حس خوب شد.
تا اینجا بودن ناهارمم پختم :)
از سونو و سیسمونی و دکتر و .. حرف زدیم.
دوقلوها یکی یکی میومدن تو اشپزخونه..
تصور میکردم نی نی مونو که باید حواسمو بهش بدم موقع آشپزی :)
چقدر دوست دارم این روزا زودتر بگذره و بیاد بغلم :)
اون روز که صدای قلبشو شنیدم..واقعا نمیتونم بگم چه حسی داشتم..غیر قابل وصفه.. مدام دعا میکنم برا همه زوج هایی که نی نی دوست دارن.
- ۹۷/۰۵/۱۵