بعدش
دارم فکر میکنم
اگه به این نتیجه برسیم که باید جدا بشیم
بعدش چی میشه؟
قبلا تصورش برام محال بود و ازش فرار میکردم
اما الان سعی میکنم بهش فکرکنم.
چون ممکنه واقعا پیش بیاد.
حتی اگر برخلاف میلم باشه.
اگر تغییری صورت نگیره ما نمیتونیم با هم زندگی کنیم.
و من نمیتونم مجبورش کنم برای تغییر تلاش کنه. نمیتونم اصرارش کنم بمونه.
خیلی تلخه.
هیچوقت فکرنمیکردم زندگیم به اینجا برسه.
ای کاش ای کاش بچه نداشتیم.
طفلک دخترم..
خوبه که کوچیکه و خیلی چیزا رو نمیفهمه..
اما وقتی بزرگ شد چه جوابی دارم بهش بدم؟
آینده اش چی میشه؟
آینده خودم چی؟
میدونم که همه از این اتفاق تعجب میکنن..
و باور نمیکنن..
مثل خودم..
اما واقعیت همیشه دردناکه..
واقعیتی که هنوز نمیدونم اتفاق میفته یا نه..
ممکنه یه روز در بزنن و یه نامه از دادگاه بیاد در خونه..
حتی اصلا نمیدونم فرآیندش چطوریه
هوووفففف
یا ممکنه ما مدت های زیادی بریم مشاور تا مسایل ریشه ای مون حل بشه..
ای کاش دومی اتفاق بیفته..
- ۰۱/۰۷/۲۶