یک عصر دلنشین
پنجشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۱، ۰۹:۴۷ ب.ظ
همسر عصر اومد و یک ساعت با هم حرف زدیم و چقدر این گفتگو عالی بود..
بعد رفت دنبال کاراش و منم ازش قول گرفتم که تا ۱۲ حتما برگرده..
دلم میخواد فردا بزنیم به دل طبیعت و یه نفسی بکشیم..
فضای خونه برام غیرقابل تحمل شده..
خدایا.. من منتظر روزهای خوبم.. تصورش میکنم و قند تو دلم آب میشه.. امیدوارم ببینم این روزها رو..
احساس میکنم از دوشنبه که بحث مون شد تا الان یه هفته گذشته.. اینقدر که سخت و نفس گیر بود !! حساب کردم دیدم تازه پنجشنبه ست !
کاش میشد چشامو ببندم بعد باز کنم و ببینم همه چی درست شده
- ۰۱/۰۷/۲۸
امیدوارم خیلی زود همونی بشه که دوست دارید