گذر زمان
یه مدته دارم به مراقبت از خود فکر میکنم.. به ایجاد تغییراتی که کیفیت زندگی مو بالا ببره. شاید از وقتی دیدم اطرافیانم در سنین بالا از نظر سلامتی دچار مشکلاتی شدن و دارن رنج میبرن بیشتر به این فکر فرو رفتم. من همیشه بیست و پنج ساله باقی نمی مونم. از یه جایی به بعد درد کمر و دست و پا و فشار خون و .. میاد سراغم. درسته نمیشه جلوشو گرفت. اما میشه از الان به فکرش بود. من میتونم وزنم رو کم کنم تا توی چهل سالگی سالم تر باشم. میتونم ورزش کنم تا بدنم برای انجام کارهای روزمره بیشتر باهام همکاری کنه. کی؟ همین الان! قبل از این که این مشکلات بیاد سراغم. من میتونم مراقب پوستم باشم قبل از این که دیر بشه.
و من به عنوان مادر، میتونم همه ی اینها رو به دخترم منتقل کنم و فکرکنید اینجوری چقدر دنیا متفاوت میشه.. میتونم به دخترم یاد بدم برای خودش وقت بگذاره. خودش رو دوست داشته باشه. خودش رو بپذیره و برای رشد خودش برنامه داشته باشه. نه با سخنرانی و دستور و ... همین که مییبینه من به خودم میرسم. همین که میبینه مراقب خودم هستم اون هم همونطور عمل میکنه.
و خب همه ی این ها در صورتی ممکنه که عمرم اجازه بده و اصلا چهل سالگی رو ببینم :))
و نه فقط در زمینه سلامتی.. اگر من از این شاکی هستم که چرا مامانم در زمان مجردیم کار خونه زیاد بهم نمیداد.. یا چرا با من راحت حرف نمیزد، پس باید در رابطه خودم با دخترم حواسمو بدم.. براش امن باشم. از حالا که چهارسالشه بذارم توی آشپزی کمکم کنه و... آره ساده تربن راه اینه که حسرت گذشته رو بخورم و هیچ کاری براش نکنم جز غر زدن.
حرکت.. حرکت.. حرکت.. باید حرکت کرد. قبل از این که دیر بشه.
این صحبت ها رو با همسر مطرح کردم. گفتم که برای خودم و برای دخترک، چه تصمیماتی دارم در راستای مراقبت از خود. و خب ازونجایی که تامین این ها نیاز به بودجه داره، منتظرم تا تامین بشه و به امید خدا یه سری تغییرات رو ایجاد کنیم :))
- ۰۱/۰۹/۲۴
جای تحسین داشت تا قبل از اینکه به بودجه برسی
زنی که نتونه بی بودجه دنیا رو عوض کنه هنر نکرده
بابودجه هر بی هنری هنرمنده!