تکرار
خستم از کارهای روزمره ی خونه.. پختن و شستن و تمیزکردن.. از دخترکی که ازم بازی میخواد.. همش گرسنس و مداام حرف میزنه و خونه رو میترکونه.. میدونم همه ی اینها جای شکر داره.. اما دلم گرفته.. چی میشد منم لااقل یک روز در هفته ناهار دستپخت مامانم رو میخوردم؟ یه وقتایی میرفتم اونجا دخترک رو میذاشتم و میرفتم بیرون.. چی میشد ارتباطم با دوستم بجای تلفنی، حضوری بود؟
دیشب به همسر میگم دلم یه فضای رومانتیک میخواد. با هم بریم قدم بزنیم میگه هوا سرده :| تابستون هم دقیقا بهانش اینه که هوا گرمه :/ دیدم فایده نداره پاشدم شمع گذاشتم دور میز برای شام. یه عالمه ازش تعریف و تشکر کردم درحالیکه سرش توی گوشی بود :| نیازم به فاز عشقولانه برطرف نشد. قراره فردا بمونه خونه. شب هم مهمونی دعوتیم. بهش میگم خب فردا کارت بانکیت رو بده بعد هرچقدر میخوای بخواب :)) باید بشینم برای فردا برنامه بریزم و از فرصت سو استفاده کنم :)) امیدی ندارم که پایه باشه و حرکت رمانتیکی بزنیم لااقل یه تایم تنهایی برای خودم بچینم.
- ۰۱/۱۰/۲۷