قربونت برم که هنوز نیومده رزق محرمت رسید ..
و من خوشبخت ترینم که اولین هات رو تو محرم ارباب گرفتی ..
امروز رفتیم روضه خونه دایی. زندایی جان برای دخترها یه بسته تهیه کرده بود حاوی دستبند دستساز خودش و یه پیکسل دخترونه ی محرمی و لواشک. برای پسرها هم یه بسته برنجک با یه آویز دوچرخه.
بعد از روضه، بسته ها اضافه اومد. زندایی گفت اگه قول میدی سال دیگه با نی نی ت بیای، بهت میدم !
خندیدم و گفتم بااشه قول میدم نی نی بیارم ولی قول نمیدم دختر باشه ! اون دیگه دست من نیست !
زندایی گفت بااشه قول دادیا ! و از دوتا بسته بهم داد :)
..
من که غش کردم برات هنوز نیستی نی نی جانم ..
منتظرم همسری از سفر برگرده نشونش بدم :)
دیگه وقتش شده یه چمدون (!) برات کنار بذارم وسایلتو بذارم توش تا دنیا بیای ^_^
به دخترخاله گفتم حالا که اومدم اهواز روی من حساب کنه برای نگه داشتن دوقلوهاش. دو روز باهم اومدیم روضه دخترا رو نوبتی گرفتیم :) دختردایی قندعسلم امروز بغلم بود. خب آدم دلش نی نی میخواد دیگه :)) کلی آدمم شاهد بودن اونجا و منتظر تا سال دیگه من با نی نی بیام روضه :)) ایشالا :)