نشونه
برام جالبه.. وقتی میخوایم قهر کنیم یه اتفاقی میفته که مجبورر میشیم با هم مرتبط بشیم.. یادمه اولای عروسی مون بود و شب بعد از کلی جر و بحث با خشم و دلخوری زیاد اومدیم بخوابیم. کمی که گذشت دیدم ای وای! یه سوسک بالدار بزرگ توی چارچوب در وایساده و نمیتونم برم بیرون اتاق آب بخورم. خلاصه همسرو صدا زدم و کلی خندیدیم و اون سوسک باعث شد همه چی رو فراموش کنیم :))
در حالی که حسابی ازش شاکی بودم و دیشب نتونستم خوب بخوابم صبح اومدم گوشی مو بردارم که افتاد زیر تشک تخت و از اونجایی که زورم نمیرسید بیارمش، مجبور شدم صداش بزنم کمکم کنه :/ و بعدش که همچنان در حالت نیمه قهر رفت سرکار و با گوشی خودم اسنپ گرفته بود بهم زنگ زد و گفت که ماشین باباش دستش بوده اما فراموش کرده و با اسنپ رفته :))))) وای چقدر خندیدیم و باز بهمون ثابت شد که قهر کردن به ما نیومده و انگار خدا یه کاری میکنه تا ما رو به هم وصل کنه.. الانم میخواد با اسنپ بیاد خونه ناهار بخوره و با ماشین برگرده :))
خدا این بهونه های کوچیک برای آشتی رو از ما نگیره :))