روایت های یک زندگی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

مود الان

شنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۱، ۰۳:۲۹ ب.ظ

کی احساس میکنم نیاز به مشاور دارم؟

وقتی حرف هام گوله‌گوله اشک‌ میشن. حرفهایی که به هیچکس نمیتونم بزنم چون نمیخوام حرف زندگیمون پخش بشه.

وقتی که توی خونه حس بی پناهی میکنم‌ و به این نتیجه میرسم توی‌ گفتگوهامون به نتیجه مشترک نمیرسیم.

وقتی حال وقت گذروندن با دخترک رو ندارم و اون هم به همین دلیل بدخلق میشه.

مثل الان!

ای کاش یه پولی دستم بود و در اولین وقت خودم رو به یه روانشناس نشون میدادم..

من خیلی خستم..

خیلی..

و موندن توی‌ خونه برام غیرقابل تحمل شده.

حتی بیرون رفتن تنهایی هم نمیتونه حالم رو خوب کنه..

حقیقتا فکرنمیکردم یه جابجایی خونه اینقدر با روح‌ و روان مون بازی کنه..

و اینقدر فشار روانی روی همسر بذاره و اون هم همه شو به ما منتقل کنه..

دلم‌ میخواد بخوابم و اول مرداد که قراره بریم توی خونه ی جدید بیدار بشم..

دلم میخواست میشد کاری برای این همسر کمالگرای مضطربم بکنم تا حالش خوب بشه.

ولی نمیتونم..‌‌‌و از پسش برنمیام.. و خودمم دارم له میشم..

ما دوتامون مشاور لازمیم..

  • ۰۱/۰۴/۱۱
  • بنتُ الهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">