روایت های یک زندگی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

چاره چیست؟

دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۴۹ ب.ظ

دخترک این روزها حسابی کوآلا شده. 

چسبیده به من و بسی بداخلاق!

فکرمیکنم بخاطر دندون های بالاییش باشه که یکیش در حال بزرگ شدنه..

دیشب با گریه از خواب بیدار شد و شاید یک ساعت تلاش کردیم تا آروم بگیره و بخوابه..

کلا یه هفته ست خواب روز و شب اش حسابی به هم ریخته..

خیلی از این موضوع ناراحتم.. گریه هاش دلم رو کباااب میکنه از بس که سوزناکه :(

نمیدونم مشکلش چیه دقیقا..

بین این همه فکر و دلمشغولی و کارهای خونه و بیرون، بخش "مامان" وجودم از همه پررنگ تر و حساس تره.. بنظرم رشدی که در بچه داری هست ابدا در زندگی دونفره نیست! خدا به همه مون کمک کنه..

  • بنتُ الهدی

تقدیر

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۵۷ ق.ظ

این ترم تحصیلی، اولین ترم مامان طورم بود و انصافا مامان و بابا و همسر خیلی خیلی همه جوره کمکم کردن تا بتونم امتحاناتم رو پشت سر بگذارم.

در حالی که فقط یک امتحانم مونده و من هنوز زندم :| تصمیم دارم برای جبران بخش کوچکی از زحمات شون برای هرسه شون هدیه بخرم ^-^

یک هفته وقت دارم فکرکنم چی مناسبه و تهیه کنم.

به هیچکس هم نمیخوام بگم. کاملا سورپرایزی طور :)

یه هدیه هم برای دخترگلم که باهام همکاری کرد این مدت البته بجز دیشب که ساعت دو و نیم خوابید :|

پیشنهادات شما را نیز پذیراییم.

 

  • بنتُ الهدی

بکشید ما را .. ملت ما بیدارتر میشود

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۳۹ ب.ظ

تاریخ هرگز سیزده دی و جنایت بزرگ آمریکا را فراموش نخواهد کرد..

ما انتقام سردار سلیمانی را خواهیم گرفت..

ما آمریکا و اسرائیل را نابود میکنیم..

جایت خالیست مرد بزرگ.. 

خوشا به سعادتت..

هنوز هم رفتنت را باور نداریم..

 

  • بنتُ الهدی

پنجشنبه ی زیبا

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۲۸ ق.ظ

امروز رفتم یه نمایشگاه زنونه..

بسی چسبید..

یکی از رفقای دانشگاه رو دیدم.. با هم گپ زدیم..

خواهرشوهر جان رو هم خدا رسوند که دخترک رو بگیره تا من بتونم غرفه ها رو ببینم..

کلی دوست و فامیل دیدم..

خرید هم کردم..

کارتم خالیِ خالی شد :))

در حالی که هنوز به نیمه ی ماه هم نرسیدیم :|

کش خریدم برای بستن موهای فسقلیم.. از همین باریک رنگی رنگیااا .. ذووق دارم موهاشو ببیندم ^-^ یه دستبند هم خریدم براش که خودم غششش میکنم از دیدنش.. خداییش اونایی که دختر ندارن چه دایلی برای زنده موندن دارن تو زندگی :)) شوخی میکنم اما ایشالا خدا به هممه لااقل یه دختر بده که کبف کنن..

شنبه تولدمه و همسر مدام تاکید میکنه که هیچ خبری از کادو تولد بازی نیست :| منم دارم سعی میکنم با این قضیه کنار بیام و افسردگی نگیرم :| خداییش یه بار در کل سال برا ما کادو میگیرن ایشون که اونم دیگه منتفیه ! پارسال درحالی که توی مطب دکتر زنان معطل بودم خودم به همسر آدرس دادم و گفتم فلان کادو برام بخر و رفت خرید و اومد :| یعنی بی مزه تر از این هم مگه داریم؟ مگه میشه؟ 

پست رو همینجا تموم میکنم چون بیست ساعته پلک روی هم نداشتم و خوابم میاد. خدانگهدار :))

  • بنتُ الهدی