روایت های یک زندگی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

چالش بزرگ آخرهفته

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۵۵ ق.ظ

بعد از این که با اومدن مامان و داداش به تهران مخالفت کردم، همه چیز ریخت به هم و ما متهم شدیم به این که اونها رو آدم های بی ملاحظه ای میدونیم و به این که همیشه دودوتا چهارتا میکنیم و صرفا منطقی تصمیم میگیریم و ..

این وسط هیچکس نگرانی من از ابتلا به کرونا رو درک نکرد. من واقعا صلاح نمیدونم توی این شرایط رفت و آمد کنیم و منتظرم یکم اوضاع بهتر بشه.

اصلا نمیدونم چرا هربار با تصمیمی مخالفت میکنیم به چالش برمیخوریم و انگار باید هرچی گفتن بگیم چشم! خب ما هم نظرات خودمونو داریم که از نظر اونا معمولا غلطه!

خلاصه که اصلا حالم خوب نیست و واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.. تمام دیروز گریه کردم و نتونستم ثابت کنم که ما هم دلتنگیم فقط بخاطر اوضاع کرونا رعایت میکنیم. تصور میکنن که ما اینجا خوش و خرمیم و اصلا به فکر حال اونا نیستیم. هووففف

  • بنتُ الهدی

پنجشنبه

پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ب.ظ

حالم خوب نیست. اتفاقی افتاد که نگرانم کرد و جرقه ای شد برای هجوم افکار منفی. حرم لازمم. احساس فشار زیادی میکنم و نیاز به نیروی برتری دارم تا بتونم آروم بشم. صبح که بیدار شدم، دلم خواست توی این سکوت تنهایی پیاده روی کنم. نمیشد. مداحی های دلتنگی حرم رو گوش میدم و اشکم سرازیر میشه.. احساس میکنم قلبم طاقتش رو نداره.. زنگ میزنم به همسر و از پشت تلفن میفهمم که دلش میخواد بمونه محل کارش. با پنجشنبه رفتنش مخالفم. با اکراهی که از من پنهانش میکنه میگه یک ساعت دیگه میاد. میام روی تخت دراز میکشم و بیخیال بیسکوییت خوردن ها و تلویزیون دیدن های بیش از حد دخترک میشم. چقدر امروز دلگیره‌‌. چقدر همه ی آخرهفته ها بوی غم و دلتنگی میده. به فکرم میرسه امشب بریم امامزاده صالح. تو دلم میگم کاش میشد بریم قم. بلیط ها رو چک میکنم. پرن. کاش میشد خودم چندساعت برم و بیام. تنهای تنهای تنها‌. با آرامش زیارت کنم و برگردم‌. لعنت به کرونا که رو تموم زندگی مون اثر گذاشته.

  • بنتُ الهدی